چکیده

مدیریت عملکرد چابک (Agile Performance Management) یک رویکرد جدید و نوین در مدیریت عملکرد است که بر پایه فرآیند چابک (Agile) بنا شده است. این رویکرد با هدف بهبود کارایی و ارتقاء عملکرد کارکنان، به جای روش‌های سنتی و بیشتر تکراری مدیریت عملکرد، از یک فرآیند پویا و چابک برای ارزیابی عملکرد استفاده می کند.
مدیریت عملکرد چابک

مدیریت عملکرد چابک (Agile Performance Management) یک رویکرد جدید و نوین در مدیریت عملکرد است که بر پایه فرآیند چابک (Agile) بنا شده است. این رویکرد با هدف بهبود کارایی و ارتقاء عملکرد کارکنان، به جای روش‌های سنتی و بیشتر تکراری مدیریت عملکرد، از یک فرآیند پویا و چابک برای ارزیابی عملکرد استفاده می کند.

اصلی ترین ویژگی مدیریت عملکرد چابک این است که به جای بررسی عملکرد در دوره‌های مشخص، این رویکرد به صورت مداوم، بازخورد درون‌سازمانی و ارزیابی در طول سال، بر اساس اهداف مشخص، انجام می‌شود. به علاوه، این رویکرد بر اساس همکاری و هماهنگی بین کارکنان و مدیران سازمان برای بهبود کارایی و ارتقاء عملکرد کارکنان استوار است.

با توجه به چابک بودن این رویکرد، تغییرات در فرآیند ارزیابی و ارتقاء عملکرد به صورت مداوم و با توجه به نیازهای سازمان و پروژه‌های مختلف اعمال می‌شود. همچنین، این رویکرد بر اساس ارزش‌های سازمانی و مهارت‌های کارکنان، به جای تمرکز بر عملکرد کوتاه مدت، بر روی توسعه و بهبود پایدار عملکرد بلند مدت تمرکز دارد.

اجزا مدیریت عملکرد چابک چیست ؟

مدیریت عملکرد چابک یک روش مستمر و همکارانه برای ارزیابی کارکنان و حمایت از رشد آن‌ها است. این رویکرد بر اصول منطقی چابک مبتنی است، که یک روش مدیریتی است که پروژه‌ها را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم می‌کند.

اصول چابک شامل همکاری مداوم، تحویل مکرر ارزش و بهبود مداوم در هر مرحله هستند. این اصول ابتدا در توسعه نرم‌افزار معرفی شدند، اما بعدها به بسیاری از زمینه‌های دیگر، از جمله منابع انسانی چابک و مدیریت عملکرد چابک، ترجمه شدند.

اجزا مدیریت عملکرد چابک

مدیریت عملکرد چابک دارای چهار ستون اصلی است:

  1. یادگیری مداوم
  2. چکاپ‌های مکرر
  3. ساختن اعتماد
  4. حس تعلق به اجتماع کاری

بنابراین، مدیریت عملکرد چابک بر توسعه کارکنان و همچنین توسعه سازمان به عنوان یک کل تمرکز دارد. به این ترتیب، کارکنان درگیرتر می‌شوند و به طور معمول برای مدت طولانی‌تری با شرکت همکاری می‌کنند، در حالی که سازمان‌ها بازدهی بالاتری دارند و احتمال از رقبای خود پیشی می‌گیرند.

اجزای مدیریت عملکرد چابک:

  • بازخورد مکرر (مداوم) و چکاپ‌های منظم

بازخورد در فرآیند مدیریت عملکرد چابک متمرکز بر روی نحوه کارکردن افراد، توسعه آینده، و چگونگی تسهیل این توسعه است. کارکنان همچنان بازخورد در مورد عملکرد خود دریافت خواهند کرد، اما این تنها عامل مهم‌تر نیست.   چکاپ‌های منظم بین مدیر و اعضای تیم باعث پایداری فرآیند مدیریت عملکرد چابک می‌شوند.اینکه واژه “منظم” به چه معناست در هر سازمان متفاوت است، اما به طور عمومی حداقل هر دو هفته یا هفتگی به نظر می‌آید. شکلی که چکاپ‌ها دارند ممکن است متغیر باشد. قالب‌های معمول شامل ملاقات‌های یک به یک، ملاقات‌های به‌روزرسانی پروژه، و جلسات روزانه می‌شوند. این چکاپ‌ها به مدیران امکان می‌دهند تا از وضعیت کارکنان خود آگاهی داشته باشند، مشکلاتی که در حال ظهور هستند را به زودی شناسایی کنند، نه تنها بر روی حال حاضر بلکه بر روی آینده تمرکز داشته باشند و شاید مهم‌تر از همه، یک رابطه اعتماد با افراد تیم خود بسازند.

  • منابع متعددی از بازخورد

بازخوردی که افراد در فرآیند مدیریت عملکرد چابک دریافت می‌کنند، شامل منابع دیگری به جز مدیر خودشان است. به عنوان مثال، در یک فرآیند بازخورد ۳۶۰ درجه، همکاران، زیرمجموعه‌ها و مدیران دیگر به جز مدیر خودشان نیز شامل می‌شوند.

  • تمرکز بر کارکنان

رویکرد مدیریت عملکرد چابک اولویت را بر تبادل اطلاعات باز، بازخورد سازنده و توسعه کارکنان قرار می‌دهد. پیاده‌سازی این نوع مدیریت عملکرد به سازمان‌ها کمک می‌کند تا فرهنگی بر پایه کارکنانی ایجاد کنند که نشان دهنده این است که کمک به موفقیت آن‌ها اولین اولویت شماست.

  • تمرکز بر توسعه مهارت‌ها

ما به این مورد اشاره کردیم، اما مدیریت عملکرد چابک به اندازه بیشتر از ارزیابی عملکرد است. چکاپ‌های منظم که جزئی از فرآیند هستند، به مدیران امکان می‌دهند که به افراد تیم خود در توسعه حرفه‌ایشان کمک کنند. با این تأکید بر روی رشد و توسعه کارکنان، مدیران نقش یک مربی عملکردی را بر عهده می‌گیرند.

  • تعیین اهداف یا اولویت‌ها بر اساس اهداف سازمان

مدیریت عملکرد چابک شامل تجزیه اهداف سالانه به بخش‌های کوچک‌تر است. این کار به کارکنان کمک می‌کند تا کار را به عنوان چیزی مدیریت‌پذیرتر و اهداف را به عنوان چیزی قابل دستیابی‌تر مشاهده کنند. فرآیند تعیین اهداف به صورت همکارانه انجام می‌شود و اهداف هر کارکنان و تیم‌ها همیشه به اهداف سازمان مرتبط هستند. کارکنان به راحتی می‌توانند ببینند که کاری که انجام می‌دهند چگونه به تحقق نقاشی بزرگتر کمک می‌کند.